قربون قدت
چند روزی بود که دائما میرفتی تو رو شوئیو در رو پشت سرت میبستی و ازاینکه نمیتونستی دروباز کنی جیغ میزدی
. دیروز که دوباره رفتی ما منتظر شدیم که دوباره جیغ بزنی ولی ایندفعه ماالشاءا...هزارماالشاءا... دستت به دستگیره در رسیدو درو خودت بازکردی.
وقتی اومدی بیرون چنان هیجان زده وخوشحال بودی که انگار قله اورست رو فتح کردی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی