خونه مامی
برای بار چندم دوتای با مترو رفتیم خونه مامی جون چند روز هم خونه دایی مجید بودیم تازه یاد گرفتی بگی دایی ، می می هم میگی البته اولین حرفی که گفتی باباو مامان بعد لیلا،خاله لیلا خیلی ذوق میکرد لیلا میگفتی
پارک رفتنو خیلی دوست داری
فداتون بشم من که انقدر ناز خوابیدید
مبین، هلیا و روزین
خونه دوست خاله زینب (معصومه)،داری شکلات با کاغذش میخوری شکموی مامان غذاتو اینجوری بجور.
اینم یه مدل کارتون دیدنته مامان جون.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی