مهمونی
برای شب کلی مهمون داشتم بابا علی از ماموریت امده بود خاله لیلا ،زینب،مینا با عمو محمد عمو حسین ،متین مامی وبابی جون برای دیدن مبین که اتو پرسو انداخته بود روسرش میخواستند بیان، مبینم هم کلی کمکم کرد . شب شامو بردیم بیرون خوردیم خیلی خوش گذشت بابی جون هلیا جونو باخودش اورده بود همه با دیدن هلیا خوشحال شدندکلی با هلیا بازی کردند
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی