برف بازی
با بابی جون رفتیم خونه خاله زینب ،بابا علی نیومد چون اداره داشت جای بابا جون خالی بود خیلی برف بازی کردیم
کلی پیاده روی کردیم برگشتنی خسته شدی بابی جون کولت کرده بود .خدایی من کم آورده بودم ولی بابی جون با کلی سرسره بازی روی برفها بازم تورو تا خونه کول کرد،بابا جون خدا قوت
نرو بالا بابی جون
رفتنی بالا خوردید زمین مبین جان
آدم برفیمون کامل نشد مبینو گذاشتیم سرش.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی