بابی جون
بابی و مامی جون که بی خبر آمدند خونمون، از آمدنشون خیلی خوشحال شدیم بابا علی هم قرار بود شبو دیر بیاد وقتی فهمید بابی جون آمده زود امد خونه تو با بابی ومامی تا ساعت دو شب بازی کردی
بابی جون انقدر باهات بازی کرد که خسته شد وخوابید حا لا نوبت مامی جون بود .
مامان جون فکر کردی بزاری بالا دستم نمیرسه؟
مبین سیب زمینی رنده میکنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی