کمک به مامان
وقتی از فشم، خونه خاله امدیم خودم لباسهای شسته شده رو پهن کردم لاکم خوش رنگه؟ مزار شهدا اینجا قبل از مبین جای حبوبات بود ،از بس این شیشه های حبوباتو در میووردی بیرون منم جاشونو عوض کردم، وقتی درو باز کردی دیدی توش خالیه، رفتیو جا خوش کردی تازه به من میگفتی درو ببند. مبین آتیش سرخ مامان بابا دوستت داریم جای حبوبات قابلمه هارو گذاشتم ،اونهارو هم در اوردی نفس مامان ...
نویسنده :
مامان مبین
17:32